آیه 20 سوره هود
<<19 | آیه 20 سوره هود | 21>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اینها هیچ قدرت و راه مفرّی در زمین (از قهر خدا) ندارند و جز خدا یار و مددکاری نخواهند یافت، عذابشان دو چندان شود، و هرگز گوششان هم در شنوایی (سخن راست) و چشمشان در بینایی (حق و حقیقت) به آنها مدد نتواند کرد.
اینان در زمین، عاجزکننده [خدا] نیستند تا [بتوانند از دسترس قدرت او بیرون روند]، و برای آنان سرپرستان و یاورانی جز خدا نیست، عذابشان [در روز قیامت] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب بسیاریِ گناه] تاب وتوانِ شنیدنِ [حق را] نداشتند و [با چشم بصیرت، حقیقت را] نمی دیدند.
آنان در زمين درماندهكنندگان [خدا] نيستند، و جز خدا دوستانى براى آنان نيست. عذاب براى آنان دو چندان مىشود. آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را] نمىديدند.
اينان نمىتوانند در روى زمين از خداى بگريزند و جز او هيچ ياورى ندارند، عذابشان مضاعف مىشود. نه توان شنيدن داشتهاند و نه توان ديدن.
آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند؛ و جز خدا، پشتیبانهایی نمییابند! عذاب خدا برای آنها مضاعف خواهد بود؛ (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند؛) آنها هرگز توانایی شنیدن (حق را) نداشتند؛ و (حقیقت را) نمیدیدند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الأرْض»: زمین. مراد دنیا است. «أَوْلِیَآءَ»: یاران و مددکاران. آلهه و معبودان. «مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ ...»: تاب شنیدن حق و چشم دیدن نشانههای دالّ بر وجود آفریدگار، و توان پیروی از قرآن را نداشتهاند، و در حقیقت از گوش و چشم خود سود نبردهاند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20»
آنها در زمين عاجز كننده نيستند (و نمىتوانند بر مقدّرات شومى كه براى خود رقم زدهاند، غلبه كرده و از خطر فرار كنند.) و در برابر خداوند هيچ ياورى ندارند.
عذاب خدا نسبت به آنها مضاعف است. (چرا كه هم خود گمراه بودند و هم ديگران را با بستن راه خدا يا كج نشان دادن آن به گمراهى كشاندند)، آنان (از شدّت لجاجت و عناد،) توان شنيدن (حقّ) را ندارند و (آن را) نمىبينند.
نکته ها
سؤال: دو برابر شدن عذاب، با عدل الهى چگونه سازگار است؟
جلد 4 - صفحه 41
پاسخ: كسى كه به خاطر مقام و قدرتى كه دارد سبب انحراف ديگران مىشود، طبيعتاً بايد وزر آنها را نيز بر دوش كشد، لذا گناه دانشمندان به خاطر نقش الگويى آنان، چندين برابر افراد عادّى است و اين عين عدالت است.
پیام ها
1- ستمگران، تحت سيطرهى قهر و قدرت الهى قرار دارند و عاقبت كار خود را خواهند ديد. «لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ»
2- اهل افترا گمان نكنند كه حمايت و ولايت طاغوتها، سبب نجات آنها خواهد شد. «ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ»
3- رهبران گمراه كه سبب انحراف ديگران شوند، گناه آنان را نيز بر دوش مىكشند. يَصُدُّونَ ... يَبْغُونَها عِوَجاً ... يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ
4- كفر و لجاجت و تعصّب، چنان چشم و گوش منحرفان را كور و كر نموده كه نمىتوانند حقّ را ببينند و يا بشنوند. ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20»
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ: آن جماعت متّصف به صفات مذكوره نيستند عاجز كننده مر خداى تعالى را در زمين از عذاب خود به فرار نمودن، هرگاه اراده فرمايد عذاب ايشان را: مانند دشمنى كه فرار كند از كسى كه بيابد او را هرجا كه باشد. تخصيص ذكر زمين با اينكه به هر حال در قبضه قدرت الهى هستند، به جهت آنست كه زمين محل فرار بشر و پناه آنان باشد هنگام مخاوف، كأنّه حق تعالى نفى فرموده از اين جماعت مأوى و ملجأ و مانع را از عذاب قهر سبحانى. «1» وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ: و نيست مر ايشان را غير از خداى تعالى هيچ دوستانى كه عقوبت الهى را از آنها باز دارند، و ناصرى ندارند تا آنها را يارى كند در دفع مكاره و شدائد دنيا اگر حق تعالى اراده فرمايد ابقاى آن را، «2» و لكن تأخير عقوبت ايشان نمود تا روز قيامت به جهت آنكه شديدتر و سختتر خواهد بود. يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ: افزوده شود براى آنها عذاب، يعنى اكتفا نشود به عذاب كفرشان، بلكه عقاب ساير معاصى از اضلال و اغواى مردم هم زائد شود، چنانچه در آيه ديگر فرموده «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ» «3» يا آنكه هر زمان قسمى از عذاب بر آنها وارد گردد، در عقب آن نوعى
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 151.
«2» مدرك سابق.
«3» سوره نحل، آيه 88.
جلد 6 - صفحه 46
مثل آن يا سختتر طارى شود تمام به استحقاق است نه جزاف. يا زياد شود عذاب رؤسا به سبب كفرشان و منع مردمان از راه حق و دعوت به باطل و كتمان.
اين عذاب و زيادتى آن به جهت آن است كه: ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ:
نبودند كه توانائى داشته باشند شنيدن حق را، زيرا به سوء اختيار خود متنفر و دور گردند از آيات الهى. وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ: 1- و نبودند كه ببينند آيات سبحانى را، چه توجه و التفات به آن نداشتند. 2- به سبب كراهت طبع آنها از شنيدن كلمات الهى و اعراض آنها، مانند كسى بودند كه اصلا شنوائى ندارد، و در اين صورت ديدن بينا هم فايده نداشت، به جهت عدم تدبر و تفكر، كأنّه به منزله كسى كه قوه بينائى ندارد. 3- چون غرض از شنيدن و ديدن آيات و حجج سبحانى، شنوائى و بينائى قلب است به تأمل و تعقل و ترتب آثار نافعه بر آن، و اين منكرين و معاندين به سوء اختيار، هشيارى و آگاهى قلب را محجوب نمودند.
لا جرم كر و كور واقعى محسوب باشند. 4- «ما» در اينجا نافيه نباشد بلكه جارى مجراى قول عرب است (لأواصلنّك ما لاح نجم) بنابراين معنى آنكه:
ايشان معذبند مادامى كه حيات دارند. «1» تنبيه: اين مطلب مسلم آمده كه عبرت و اعتبار به آيات الهى عموم لفظ است نه خصوص سبب. بنابراين آيه شريفه گرچه در شأن آن جماعت معاندين زمان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله نازل شده، لكن شامل خواهد بود تا روز قيامت كسانى را كه منع كنند و باز دارند مردمان را از راه خدا و اسلام و قرآن، و به تدابير و تدليسات گمراه و منحرف سازند ايشان را از سنت خاتم انبيا صلّى اللّه عليه و آله و ميل دهند آنان را به كيش و آئين غير حق، هر آينه داخل در اين جماعت، و در عذاب آنها شريك خواهند بود. (فتأمّل ايّها العاقل).
«1» مدرك سابق.
جلد 6 - صفحه 47
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ «18» الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «19» أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20» أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «21» لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ «22»
ترجمه
و كيست ستمكارتر از آنكه افترا بست بر خدا دروغ را آنگروه عرضه داشته ميشوند بر پروردگارشان و گويند گواهان اين جماعت آنانند كه دروغ بستند بر پروردگارشان آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران
آنانكه باز ميدارند از راه خدا و ميخواهند آنرا كج و آنان بآخرت آنها كافرانند
آنگروه نباشند عاجز كنندگان در زمين و نباشد مر ايشانرا از غير خدا دوستان افزوده ميشود براى آنها عذاب نبودند كه بتوانند شنيدن را و نبودند كه به بينند
آنگروه آنانند كه زيان كردند جانهاشان را و گم شد از آنها آنچه بودند كه افترا مىبستند
ناچار همانا آنها در آخرت آنانند زيانكارتران.
تفسير
ستمكارترين خلق كسى است كه دروغى را نسبت بخدا دهد چون با خالق و منعم خود خيانت نموده و بر خود و خلق ظلم كرده است و ذكر اين معنى بصورت سؤال براى وضوح جواب و ابلغيّت آن در افاده مراد است و اين اشخاص را در يكى از مواقف قيامت در پيشگاه الهى حاضر مينمايند براى مؤاخذه و ائمّه اطهار و انبياء عظام كه مبلّغ و حافظ احكام الهى ميباشند شهادت بخيانت و دروغ آنها ميدهند و لعنشان ميفرمايند كه نتيجه آن بعد از رحمت است و محتمل است جمله الا لعنة اللّه على الظّالمين ابتداء كلام الهى باشد و بعدا توصيف فرموده آنها را بآنكه مردم را از راه حق باز ميدارند به القاء شبهات و تهييج شهوات و منع از خيرات و مقصود آنها آنستكه دين خدا و راه حقّ را كج معرّفى نمايند و عيب و نقصى
جلد 3 صفحه 72
براى آن در انظار مردم اثبات نمايند لذا آيات الهى را تحريف و تأويل مينمايند چنانچه يهود اوصاف پيغمبر آخر الزمان را از تورات تغيير دادند و سبب بروز اين اعمال بى اعتقادى بعالم آخرت است والا كسيكه معتقد بدار جزائى باشد پيرامون اين امور نميگردد لذا ضمير «هم» براى افاده تأكيد مكرّر شده است و اينها نميتوانند خدا را هيچگاه از عذاب خودشان عاجز كنند چون در دنيا نميتوانند از ملك الهى خارج شوند و دوستان و ياورانى ندارند كه اگر خداوند بخواهد آنها را عذاب فرمايد بتوانند از آنها دفاع نمايند و در آخرت عذاب آنها دو چندان يا بيشتر خواهد بود از ساير كفّار چون اينها هم خودشان كافر شدند و هم مردم را كافر نمودند و استطاعت شنيدن كلمات حقّه و مواعظ حسنه و براهين واضحه و ديدن آيات بيّنات و معجزات ظاهرات را ندارند چون گوش شنوا و ديده بصيرت آنها بواسطه انغمار در شهوات و توجّه بزخارف دنيا و اعراض از ذكر و فكر كر و كور شده يا بقدرى متعصّب در طريق باطل و لجوج و عنود و حسودند كه نميتوانند به حرف حقّ گوش بدهند و حق را به بينند و اوصاف آنرا مشاهده نمايند اين قبيل اشخاص خسارت جانى نمودند كه گوهر گرانبهاى عقل و روح و عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها باقى نماند ناچار در آخرت هم در زمره كفّارى هستند كه خسارت آنها از ساير كفار زيادتر است عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن كفّار چهار نفر پادشاه از قريش بودند كه پى در پى سلطنت كردند فيض ره فرموده كه مراد از چهار پادشاه آن سه نفر و معاويه ميباشند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از اشهاد ائمّه اطهارند و قمّى ره فرموده اشهاد ائمّه عليهم السلام و ملعون كسانى هستند كه ظلم نمودند بر آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غصب كردند حقّ ايشانرا و باز داشتند مردم را از راه خدا كه امامت است و منحرف نمودند آنرا بغير اهلش و آنها استطاعت و قدرت نداشتند كه فضائل امير المؤمنين عليه السّلام را بشنوند و منقرض و فانى شدند و معلوم است كه مراد بيان مصاديق واضحه است.
جلد 3 صفحه 73
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ لَم يَكُونُوا مُعجِزِينَ فِي الأَرضِ وَ ما كانَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ مِن أَولِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ العَذابُ ما كانُوا يَستَطِيعُونَ السَّمعَ وَ ما كانُوا يُبصِرُونَ «20»
اينها قدرت ندارند که فرار كنند و پناهگاهي در زمين پيدا كنند که از عذاب الهي جلوگيري كنند و نيست از براي آنها غير از خدا ناصر و معيني که نگذارد عذاب بآنها تماس كند مضاعف ميشود از براي آنها عذاب نيستند اينها که استطاعت شنيدن داشته باشند و نيستند که چشم بصيرت داشته باشند.
اولئك اينکه ظالمين که صدّ از سبيل اللّه ميكنند و راههاي كج را سير ميكنند لَم يَكُونُوا مُعجِزِينَ فِي الأَرضِ نميتوانند خدا را عاجز كنند از عذاب که جايي بروند که از قبضه قدرت او خارج باشد و نتواند آنها را عذاب كند.
وَ ما كانَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ مِن أَولِياءَ احدي از اينها که پرستش ميكنند يا متابعت آنها را ميكنند مثل رؤساء كفر و ضلالت قدرت بر ياري آنها ندارند و نميتوانند آنها را از عذاب الهي نجات دهند ولايت كليّه با او است و بس.
يُضاعَفُ لَهُمُ العَذابُ يك عذاب براي كفر و ضلالت خود و يك عذاب براي اضلال ديگران و صدّ عن سبيل اللّه بلكه اضعاف مضاعف ميشود هر يك نفري را که اضلال كنند يك عذاب هر چه اتباع آنها بيشتر باشند عذاب اينها زيادتر
جلد 11 - صفحه 30
ميشود ما كانُوا يَستَطِيعُونَ السَّمعَ طاقت نميآورند بشنوند فرمايشات قرآن را يا فضائل انبياء و ائمه عليهم السلام يا فرامين الهيه را وَ ما كانُوا يُبصِرُونَ چشم قلب آنها كور است حقايق را مشاهده نميكنند و كور كورانه در ضلالت سير ميكنند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- ولی در این آیه میگوید: با این همه «آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند» تا از قلمرو قدرت پروردگار خارج شوند (أُولئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ
ج2، ص335
فِی الْأَرْضِ)
. «همچنین آنها نمیتوانند ولی و حامی و پشتیبانی غیر از خدا برای خود بیابند» (وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ).
سر انجام به مجازات سنگین آنها اشاره کرده، میگوید: «مجازات آنها مضاعف میگردد» (یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ).
چرا که هم خود گمراه و گناهکار و تبهکار بودند، و هم دیگران را به این راهها میکشاندند، و به همین دلیل هم بار گناه خویش را بر دوش میکشند و هم بار گناه دیگران را بیآنکه از گناه دیگران چیزی کاسته شود.
در پایان آیه ریشه اصلی بدبختی آنها را این گونه شرح میدهد: «آنها نه گوش شنوا داشتند و نه چشم بینا»! (ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ).
در حقیقت از کار انداختن این دو وسیله مؤثر برای درک حقایق سبب شد که هم خودشان به گمراهی بیفتند و هم دیگران را به گمراهی بکشانند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم